• تماس  

داستانک

14 مرداد 1394 توسط شکراللهی

مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن

یه سار شروع به خواندن کرد ! اما مرد نشنید

مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن…….

آذرخش در آسمان غرید ، اما مرد اعتنایی نکرد

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : تو کجایی ؟؟؟؟

بگذار تو را ببینم ……

ستاره ای درخشید، اما مرد ندید

مرد فریاد کشید ” خدایا یک معجزه به من نشان بده ” …..

کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد

مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم …..

از تو خواهش می کنم ……

پروانه ای روی دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد …..

ما خدا را گم می کنیم ……

در حالی که او در کنار نفس های ما جریان دارد ……


 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • پیام تسلیت
  • اخلاق بد...
  • شروع دوباره...
  • قسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری
  • دعای ​ماه رجب
  • حلول ماه رجب مبارک
  • فضلیت ماه رجب
  • حدیث ماه رجب
  • سخن مقام معظم رهبری درباره ماه رجب
  • ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
  • روز پدر مبارک
  • اعتکاف
  • جلسه ائمه جماعات با حجت الاسلام والمسلمین صالحی
  • دیدارحجت الاسلام والمسلمین جناب آقا ی صالحی مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان با امام جمعه شهرستان بیجار
  • زیارت حضرت زینب (سلام الله علیها)
  • جلسه اخلاق
  • حضورطلاب درنشست دراولین مجمع بسیج شهرستان بجار
  • عید مبعث مبارک
  • حدیث روز...
  • جشن میلاد مولود کعبه
  • کرسی آزاد اندیشی
  • بازدید دبیرستان معارف صدرا
  • شرکت در مسابقات آنلاین
  • روز معلم
  • دیدار با آیت الله حسینی شاهردی
  • نیکی ...
  • نیمه شعبان
  • ​همایش سبک زندگی اسلامی
  • نمایشگاه کتاب
  • همایش دانش آموختگان
  • شرح خطبه شقشقیه
  • آزمون سطح 3
  • شرح دعای افتتاح
  • خبر مدرسه
    • برگزاری دوره
    • جز خوانی قرآن کریم
  • کنترل گناه
ذکر روزهای هفته

اوقات شرعی

دانشنامه عاشورا

صوت

رتبه

    آمار

    • امروز: 523
    • دیروز: 553
    • 7 روز قبل: 1743
    • 1 ماه قبل: 2099
    • کل بازدیدها: 65691
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس