• تماس  

شرح دعای دوم صحیفه سجادیه

03 آبان 1395 توسط شکراللهی

 

و الحمدلله الذی من علینا بمحمد نبیه صلی الله علیه و آله و سلم دون الامم الماضیه و القرون السالفه بقدرته التی لا تعجز عن شی و ان عظم، و لا یقوتها شی و ان لطف، فختم بنا علی جمیع من ذر و جعلنا شهدا علی من جحد و كثرنا بمنه علی من قل.
اللهم فصل علی محمد امینك علی وحیك، و نجیبك من خلقك و صفیك من عبادك، امام الرحمه، و قائد الخیر، و مفتاح البركه كما نصب لامرك نفسه، و عرض فیك للمكروه بدنه و كاشف فی الدعا الیك حآمته و حارب فی رضاك اسرته و قطع فی احیا دینك رحمه، و اقصی علی جحودهم و قرب الاقصین علی استجابتهم لك و الی فیك الابعدین و عادی فیك الاقربین.
و اداب نفسه فی تبلیغ رسالتك و اتعبها بالدعا الی ملتك و شغلها بالنصح الاهل دعوتك و هاجر الی بلاد الغربه و محل النای عن موطن رحله و موضع رجله، و مسقط راسه و مانس نفسه اراده منه لا عزاز دینك و استنصارا علی اهل الكفر بك. حتی استتب له ما حاول فی اعدائك، و استتم له ما دبر فی اولیائك فنهد الیهم مستفتحا بعونك و متقوبا علی ضعفه بنصرك، فغزاهم فی غقر دیارهم، و هجم علیهم فی بحبوحه قرارهم، حتی ظهر امرك و علت كلمتك و لوكره المشركون.
اللهم فارفعه بما كدح فیك الی الدرجه العلیا من جنتك حتی لا یساوی فی منزله و لا یكافا فی مرتبه و لا یوازیه لدیك ملك مقرب و لا نبی مرسل و عرفه فی اهله الطاهرین و امته المؤمنین من حسن الشفاعه اجل ما وعدته، یا نافذ العده یا و افی القول یا مبدل السیئات باضعافها من الحسنات انك ذوالفضل العظیم.
فراز اول
و الحمدلله الذی من علینا بمحمد نبیه صلی الله علیه و آله و سلم دون الامم الماضیه و القرون السالفه بقدرته التی لا تعجز عن شی و ان عظم، و لا یقوتها شی و ان لطف، فختم بنا علی جمیع من ذر و جعلنا شهدا علی من جحد و كثرنا بمنه علی من قل. حمد از آن خدایی است كه پیامبر خاتم را در بین همه امت ها نصیب ما فرمود، با قدرتی كه از هیچ چیز عاجز نیست - اگر چه بسیار عظیم باشد - و از كوچك ترین موجود غفلت نمی كند. و مدت ایام ما (فرزندان پیامبر) را در امامت و رهبری بر جمیع امم گذشته كه مدت آنان كوتاه بود برتری داد.
شرح:
در این فراز از دعا، امام علیه السلام به دو مساله بسیار مهم توجه داده اند: مساله اول آن كه دین اسلام دین خاتم است ؛ یعنی آخرین دینی است كه از طرف حضرت خداوند - جل جلاله - بر خلق نازل گردیده است. بنابراین هر كس بعد از محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ادعای نبوت و نزول جبرئیل بر خویشتن كند دروغگو است و ادعای او مردود می باشد و باید مورد انكار واقع شود. این آگاهی در قرآن كریم نیز با صراحت تمام آمده است كه پیامبر اكرم، خاتم النبیین است.
مساله دوم آن كه هیچ یك از ادیان سابقه، خاتم ادیان نبوده اند، لذا یهود و نصاری كه هر یك خود را آخرین دین الهی دانسته اند، ادعای نادرستی كرده اند. در نتیجه، حقایق الهی - اسلامی ما كه قرآن كریم در بردارنده آن است، ناسخ آن ادیان بوده و ادعای یهود و نصاری مبنی بر خاتمیت دینشان كلامی غلط و بر خلاف واقع است.
امام علیه السلام، هر دو وجه اثبات و نفی قضیه را در كلامی كوتاه بیان فرموده اند؛ به این معنا كه اولا: ادیان سلف، ادیان خاتم نبوده اند و پس از آن ها دین دیگری حتما آمده است، و ثانیا: آن دین موعود اسلام است كه خاتم همه ادیان می باشد. آن گاه حضرت چند خاصیت مهم از دین خاتم را بیان فرموده اند:
- جمیع خلایق تا برپایی قیامت موظفند كه پیرو این آیین مقدس باشند و تخلف از این دستور عام بر هیچ كس جایز نیست.
- اعمال تمامی انسان ها تا روز قیامت در نظارت كامل ائمه علیهم السلام است ؛ این نظارت یا بدین معنی است كه خرد و كلان رفتار و اعمال مردم تحت سیطره احكام الهی اسلام قرار دارد و هر یك محكوم به حكمی از اسلام است، و یا بدان معنی است كه خداوند متعال به ارواح قدسیه حضرات معصومین علیهم السلام، علمی شامل و مطلق عنایت فرموده است كه یكی از خصوصیات آن آگاهی از رفتار و كردار بندگان است ؛ یعنی ایشان جمیع افعالی را كه از امت صادر می شود، می دانند.
اتفاقا در روایات بسیاری به این معنا برمی خوریم، از جمله در اصول كافی آمده است: نحن خزنه علم الله:[1] ما خزانه علم خدا هستیم. و عیبه وحی الله:[2] ما صندوق علم خدا هستیم.
احتمال دیگری كه در این جا می توان مطرح نمود این است كه جملگی اعمال امت در روز قیامت كه یوم البروز و یوم المشهود نامیده شده است، به طور روشن برملا می گردد، و به این معنا در قرآن كریم آمده است: یوم هم بارزون لا یخفی علی الله منهم شی … .[3]
فراز دوم
اللهم فصل علی محمد امینك علی وحیك، و نجیبك من خلقك و صفیك من عبادك، امام الرحمه، و قائد الخیر، و مفتاح البركه كما نصب لامرك نفسه، و عرض فیك للمكروه بدنه. خدایا، بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم درود فرست كه امین وحی و نجیب ترین و برگزیده ترین بندگان تو است.
او كه پیشرو در رحمت و رافت و خیر، و كلید بركات و خیرات بود و تن و جان خود را در راه اوامر و فرمان تو به رنج انداخت.
شرح:
در این فراز، امام سجاد علیه السلام پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را به چند صفت توصیف فرموده كه هر یك نكته ای جالب و قابل توجه به شمار می آید:
- پیامبر امین در وحی الهی است ؛ یعنی آنچه را از خداوند متعال گرفته، با دقت تمام در چهار مرحله حفظ كرده و به طور صحیح و بدون كم و كاست به مردم تحویل داده است اولا: آنچه حضرت از جبرئیل دریافت نمود، تمام آن چیزی بود كه جبرئیل باید تحویل می داد.
:
ثانیا: آنچه را كه دریافت نمود، با دقت تمام حفظ كرد، به طوری كه هیچ چیز از آن كم نگردید.
ثالثا: آنچه را كه به مردم ابلاغ فرمود، تمامی آن چیزی بود كه ماموریت به ابلاغ آن داشت.
رابعا: آن گاه كه رسالت خود را می رساند، به بهترین و عالی ترین نوع تبلیغ متوسل گشت و هنرمندانه ترین روش را در دعوت از مردم به كار گرفت.
- دومین صفات رسول گرامی اسلام این بود كه ایشان نجیب ترین فرد در بین مردم بود و جملگی او را به این كمال می شناختند و هیچ گونه نقطه ضعفی در تاریخ زندگی او سراغ نداشتند.
- در بین آن مردم، او برای رسالت برگزیده شده بود. او هرگز از خود حرفی نداشت و به خودی خود دست به این كار نزد، بلكه ماموریتی الهی داشت. پس آنچه را كه حضرت به آن امر فرموده یا از آن نهی كرده، جملگی متن دستور حضرت حق بوده است.
- ایشان الرحمه بود؛ یعنی مردم باید به این نكته آگاهی پیدا كنند كه آنچه را پیامبر اسلام برای آنان آورده، تحمیل و بار و مزاحمت نیست ؛ زیرا احكام اسلام هدیه ای عظیم از جانب حضرت حق است كه بر مردم نازل گردیده است. پس مردمی كه در این جهان و عرصه وسیع هستی قدم گذارده اند، باید توجیه شوند كه چگونه در این عالم زندگی كنند و برای ابدیت خود چه فكری نمایند. شارع مقدس اسلام، چراغی در ظلمات جهان است و طبیبی است كه دارو و درمان خود را به همراه دارد و به هر جا كه وارد شود، مرهم جان های مریض و خسته است، و پیامبر اسلام كسی است كه مردم را به صلاح دعوت می كند. خداوند متعال در قرآن كریم آیه ی 107 سوره انبیا فرموده: و ما ارسلناك الا رحمه للعالمین: و ما نفرستادیم تو را، مگر برای این كه رحمت برای اهل عالم باشی.
- قائد الخیر است. قائد به كسی می گویند كه جلودار كاروان است، راه رفته و مقصد شناس است و در این امر اشتباه نمی كند؛ از پیچ و خم ها آگاه است و در این امر دچار خطا نمی شود. آری، پیامبر اكرم دارای آن چنان عظمتی است كه می تواند كاروان هستی را به منزلگاه حقیقی خود هدایت كند.
- مفتاح البركه است ؛ یعنی اگر نبود در خیرات به روی مردم بسته می شد و مردم نمی توانستند خیرات را به دست آورند.
- و سرانجام این كه پیامبر در این راه خود را به زحمت و مشقت انداخت و هرگز در انجام وظایف كمترین سستی به خود راه نداد.
فراز سوم
و كاشف فی الدعا الیك حآمته و حارب فی رضاك اسرته و قطع فی احیآ دینك رحمه، و اقصی الادنین علی جحودهم و قرب الاقصین علی استجابتهم لك. در راه رسالت، از حامیان و قبیله خود جدا شد و با آنان جنگید و رابطه خود را با آنان قطع نمود و نزدیكان خود را كه شرك می ورزیدند دور ساخت و آنان را كه به ظاهر از اهل و عشیره او نبودند به خود نزدیك فرمود.
شرح:
در این فراز، امام علیه السلام به نكاتی اشاره می فرماید كه لازمه وجود یك راهبر راستین و دلسوز است و با رعایت آن ها، بهتر می تواند مردم را از كج اندیشی ها و كجروی ها نجات داده و به ساحل رستگاری برساند. او هم چنین می تواند در رفتار و كردار خود، صداقت و حق خود را به مردم ارایه كند و با عمل نیز آنان را به طرف هدایت بخواند؛
و آن مساله آن است كه یك رهبر، پس از عرضه صراط مستقیم به مردم، هیچ چیزی را به غیر از آن راه مورد عنایت قرار ندهد و آنچه را كه مانع و مزاحم حركت اوست از سر راه خود بردارد و با آن مبارزه نماید.
در این فراز، امام سجاد علیه السلام پیامبر اكرم را با این صفات معرفی می كند و به خدای متعال عرض می كند كه خدایا! پیامبر تو در راه تبلیغ دین تو با قبیله و عشیره خود - كه نسبت به او عاطفه و احساس شدیدی داشتند، او را حمایت می كردند و از او دفاع می نمودند - جنگید و از آن ها جدا شد و هرگز احساس قومی و عصبیت عشیره ای مانع آن نشد كه دست از دعوت مردم به طرف تو بردارد؛ مبادا كه در صراط مستقیم كمترین خدشه ای وارد شود!
آری، معیار دوری و نزدیكی، برادری یا دشمنی، خویشاوندی یا بیگانگی در این مكتب، همان معیار متعارف در عرف عام نیست، بلكه دستور قرآن بر این است كه انما المؤ منون اخوه.[4]

……………………………………..

پینوشت:

[1] . اصول كافی، ج 1، ص 192.
[2] . همان.
[3] . غافر، 16: آن روزی كه همه (نیك و بد) خلق پدید آید و هیچ كرده آن ها بر خدا پنهان نباشد.
[4] . حجرات، 10: به تحقیق مؤ منان با هم برادرند … .

منبع:

آيت الله حسن ممدوحي - شهود و شناخت، ص183

شرح دعای دوم صحیفه سجادیه


 1 نظر

برگزاری جلسه تفسیر آیاتی از سوره اسراء

01 آبان 1395 توسط شکراللهی

سرکارخانم زهره انصاری از طلاب حوزه علمیه فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) بیجار پس از نماز جماعت مغرب و عشاء در خوابگاه این حوزه مبارکه به بیان تفسیر آیه ی هفتم سوره ی اسراء بر اساس تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین آقای قرائتی پرداختند.  ادامه مطلب

 2 نظر

پرتویى از سیره و سیماى امام سجاد (علیه السلام)

28 مهر 1395 توسط شکراللهی

 

 


امام سجاد (علیه السلام), زندگینامه امام سجاد(ع), ویژگیهای امام سجاد(ع)

امام سجاد(ع) سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید

حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال 38 هجرى یا 15 جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز 12 و یا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملك، مسموم گردید و در 56 سالگى به شهادت رسید.

مادر مكرّمه امام سجاد(ع) بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان كه به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، می باشد. ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد كرده اند.

امام سجّاد(علیه السلام) در بدترین زمان از زمان هایى كه بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت می زیست، که، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود كه پس از وفات رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى داد. امام سجاد (ع) با همه محنتها و بلاها كه در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود.
امام سجاد(ع) سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(علیه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(علیه السلام) در محنت و گرفتاریهاى فراوان او شریك بود. امام سجاد(ع) همه این رنج ها را طى كرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاریها قرار گرفت.

محنت و رنج او وقتى بالا گرفت كه لشكریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خویش را در مسجد بستند، یعنى همان جایى كه انتظار آن می رفت مكتب رسالت و افكار مكتبى در آنجا انتشار یابد، امّا برعكس، آن مكان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضیلت، به دست سپاه منحرف بنی امیه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و كشتار فراوان، بی پروایى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و مسجدش را هتك نمودند.

امام سجّاد(علیه السلام) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود. و هر گاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریك می كرد و با احتیاط، برنامه حاكمان منحرف را تحت نظر قرار می داد. امام(علیه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به كار برد، به طورى كه دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى كند.

صحیفه سجّادیه كه به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است كه در جهان اسلام، جز قرآن كریم و نهج البلاغه، كتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده كه پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد. از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق كه امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان كرده است. مجموعه حقوقى كه در این رساله ذكر شده جمعاً 51 حقّ مى باشد.

زندگینامه امام سجاد(ع),امام سجاد (علیه السلام),ویژگیهای امام سجاد(ع)

مزار امام سجاد(ع) در مدینه در قبرستان بقیع می باشد

– امام و حكومت
امام سجّاد(علیه السلام) به این امر آگاه بود كه تا وقتى از طرف پایگاه هاى مردمی پشتیبانى نشود، تنها در دست گرفتن قدرت براى تحقّق بخشیدن به عمل دگرگون سازى اجتماع اسلامى كافى نیست. پایگاههاى مردمى نیز باید به هدف هاى این قدرت آگاه باشند و به نظریه هاى او در حكومت ایمان داشته باشند و در راه حمایت از آن حركت كنند و مواضع آن را براى توده مردم تفسیر نمایند و در برابر تندبادها با استوارى و قدرت بایستند.

امام سجّاد(علیه السلام) این امكانات را نداشت و به علّت آگاهى نداشتن مردم چنین شكایت مى فرمود: «پروردگارا! در پیشامدهاى ناگوار روزگار به ناتوانى خویش نگریستم و درماندگى خود را از جهت یارى طلبیدن از مردم در برابر كسانى كه قصد جنگ با من داشتند دیدم و به تنهایى خود در برابر بسیارىِ كسانى كه با من دشمنى داشتند، نظر كردم.»

امام(علیه السلام)، از جنبه انقلابى، به صورتى كه مستقیماً عهده دار آن گردد، كناره جویى فرمود و به این بسنده كرد كه كار قیام را به كسانى واگذارد كه در این مورد برپاى مى خیزند. به طور كلى وضع اجتماعى كه هر امام در آن زیست مى كرد، شكل كار سیاسى او را محدود و مشخّص مى ساخت.

پیشوایان معصوم با وجود توطئه هایى كه دشمنان، علیه آنها مى نمودند تا آنان را از زمینه حكومت دور سازند، پیوسته مسئولیت خود را در نگاه دارى مكتب و تجربه اسلامى و مصون نگاه داشتن آن از فرو افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادى و معیارها و ارزش هاى آن به گونه اى كامل ایفا مى كردند و هر وقت انحراف شدّت مى یافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابودى بیم مى داد، پیشوایان(علیهم السلام) بر ضدّ آن حوادث تدبیرهاى لازم مى اندیشیدند، و هر گاه تجربه اسلامى و عقیدتى در تنگناى مشكلى گرفتار مى آمد و رهبرى هاى منحرف به حكم بى كفایتى از درمان آن ناتوان مى شد، امامان به نشان دادن راه حلّ و حفظ امّت از خطرهایى كه مردم را تهدید مى كرد مبادرت مى فرمودند.

– دستگیرى از درماندگان
یكى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بوده است.
روایت شده است كه آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.
گروهى از اهل مدینه، از غذایى كه شبانه به دستشان مى رسید، گذران معیشت می كردند، امّا آورنده غذا را نمی شناختند. پس از در گذشت على بن الحسین (علیه السلام)متوجّه شدند كه آن شخص، امام زین العابدین (علیه السلام) بوده است.
او شبانه به صورت ناشناس، انبوهی نان و مواد غذایى را خود به دوش مى كشید و به در خانه فقیران و بینوایان مى برد و مى فرمود: صدقه پنهانى آتش خشم خدا را خاموش می سازد.

اهل مدینه مى گفتند: ما صدقه پنهانى را هنگامى از دست دادیم كه على بن الحسین در گذشت. او در طول سالها به قدرى انبان حاوى آرد و دیگر مواد غذایى را به دوش كشیده و به در خانه فقیران برده بود كه شانه اش پینه بسته بود، به طورى كه پس از شهادت او، هنگام غسل دادن جنازه اش ، جلب توجّه می كرد.

– عمل سید الساجدین در ماه رمضان
على بن طاووس در كتاب اقبال الاعمال، ضمن بیان اعمال ماه رمضان مى نویسد: على بن الحسین (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان، بیست نفر برده را آزاد مى كرد و مى فرمود: «دوست دارم خداوند ببیند كه من در دنیا بردگان خود را آزاد مى كنم، بلكه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.»او هیچ خدمتكارى را بیش از یك سال نگه نمى داشت، وقتى كه برده اى را در اوّل یا وسط سال به خانه مى آورد، شب عید فطر او را آزاد می ساخت.

بردگان سیاه پوست را مى خرید و آنان را در مراسم حجّ، به عرفات مى آورد و آن گاه به سوى مشعر كوچ مى كرد، آنان را آزاد مى كرد و جوایز مالى به آنان مى داد. تا آنجا كه در شهر مدینه گروه عظیمى از بندگان و كنیزان، آزاد شده آن حضرت بودند و آنان هم بعد از آزادى، پیوند معنوى خود را با امام(علیه السلام)قطع نمی كردند.

منبع:
کتاب امام سجاد علیه السلام؛ جمال نیایشگران

 

 نظر دهید »

ادامه شرح دعای اول صحیفه سجادیه

28 مهر 1395 توسط شکراللهی

 

فراز يازدهم

و الحمدلله الذي اختار لنا محاسن الخلق و اجري علينا طيبات الرزق و جعل لنا الفضيله بالملكه علي جميع الخلق فكل خليقته منقاده لنا بقدرته و صائره الي طاعتنا بعزته. سپاس خدايي راست كه ما انسان ها را به بهترين چهره آفريد و بهترين نوع ارزاق را براي ما و به سوي ما روان گردانيد و آن فضيلت را به ما عطا كرد كه مي توانيم بر نظام خلقت مسلط باشيم و از آنان در خدمت به خود استفاده نماييم و بلكه جملگي را تسخير كرده و در اطاعت خود در آوريم.

شرح:

در قرآن كريم آمده كه لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم:[18] انسان را در بهترين بنيه وجودي خلق كرديم.

از بارزترين شؤ ونات انسان كه نظام فيزيكي اوست تا دقيق ترين مراحل نفساني و روحي و معنوي او، بر سبيل هنر فوق العاده دستگاه خلقت و زبده ترين صنايع عالم آراسته است. انسان در ميان ساير موجودات تنها موجودي است كه سر به سوي آسمان دارد و بر تمام قامت ايستاده، و دو چشمان او بر افق باز فضا بينا، و حس شنوايي او با قدرت جهت يابي صداها، در بهترين موقعيت فيزيكي بدن جاسازي شده است. همه غذاها و انواع سبزيجات و ميوه ها در اختيار او قرار دارد؛ گذشته از آن كه رنگ هر يك متناسب با خوشايند چشم، و بوي آنان براي قوه بويايي جالب، و جلوه هاي آنان براي توجه انسان به آن ها در نهايت جذابيت است.

اگر نيك بنگريم در مي يابيم كه گويي تمامي آنچه بشر به آن محتاج است، چنان آفريده شده كه تحت تسخير وي باشد، و آن چنان موجود شده كه او مي خواهد، و تمامي حركات و فعل و انفعال آن ها و تجزيه و تركيب عناصر تشكيل دهنده شان، تقديم به مقام انسانيت است و جملگي چنان نهادينه گرديده اند كه حاجات انساني را برآورند.

چندي قبل در جريان يك تحقيق فوق العاده، بعضي از ابراختر شناسان به وسيله تلسكوپ هاي بسيار دقيق خود در فاصله اي بيش از ميليون ها سال نوري ديدند كه بسياري از كرات و منظومه ها از هم فرو پاشيده و تبديل به گازهاي پراكنده در فضا مي شوند و نيز بسياري از توده هاي پراكنده در فضا، جذب يكديگر شده و كرات و منظومه هاي جديدي را تشكيل مي دهند و به اين نكته رسيدند كه اين فرو پاشي ها و شكل گيري ها جملگي در خط زندگي انسان است.

فراز دوازدهم

و الحمدلله الذي اغلق عنا باب الحاجه الا اليه فكيف نطيق حمده ام متي تؤ دي شكره لا متي ؟ و حمد سزاوار آن خدايي است كه ابواب فقر و حاجت را به روي ما بسته و فقط ما را به درگاه خود متوجه فرموده است. و ما چگونه مي توانيم سپاس گوي او باشيم ؟ نه، هرگز نمي توانيم !

شرح:

خداوند در قرآن كريم آيه 41 سوره عنكبوت فرموده: مثل الذين اتخذوا من دون الله اوليا كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون: آنان كه دوستاني غير خدا را انتخاب مي كنند، همانند عنكبوتي هستند كه به خانه خود پناه برده است، در صورتي كه سست ترين خانه ها لانه عنكبوت است.

خداي متعال بزرگوارتر از آن است كه بندگان خود را به غير واگذارد، بلكه عزت غير متناهي او ايجاب مي كند كه خود جملگي حاجات بندگان را برآورد و به در خانه ارباب بي مروت دنيا حواله نگرداند.

امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايد: … و لم يكلني الي الناس فيهينوني: سپاس خدايي را كه مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان مرا خوار و خفيف كنند! و لذا بنده راستين حضرت حق، در پناه بندگي او از هر تعلق و وابستگي، ديگران آزاد است. در حديث قدسي فرمود: و عزتي و جلالي و مجدي و ارتفاعي علي عرشي لا قطعن امل كل مومل غيري و لا كسوته ثوب الذله بين الناس: به عزت و جلال و مجد و بلنداي عرشم قسم، كه آرزوي آزمندان به ديگران را به ياس تبديل كرده و به او جامه ذلت مي پوشانم ! خداوند متعال كه مژگان چشمان را براي زيبايي قيافه انسان با چنين ظرافت خاصي ابداع فرموده و بهترين قيافه هاي موجود در نظام طبيعت و بهترين لباس و جالب ترين نوع تغذيه و بهترين آشاميدني ها و زيباترين مناظر طبيعت را در خدمت لذايذ و بهره وري انسان قرار داده، آيا ممكن است آن جا كه گره هاي زندگي مشكلات عظيمي را فراهم مي آورد، بندگان خود را رها سازد و آنان را به يكديگر واگذار كند؟

حال آن كه ديده ايم حتي آن جا كه اختيار و درخواستي از ناحيه انسان در كار نبوده، بيش از مقدار حاجت و بلكه با بهترين درجه حسن و ظرافت او را بهره مند ساخته و از عطاياي بديع و زيباي خود محروم نفرموده است. پس چگونه در موارد تمنا و درخواست بندگان، تفضل ننمايد؟ البته تربيت بندگان نيز در گرو توجه شان به خدا است و لذا در بعض از حوايج و كمبودها، از بندگان خود خواسته كه بر درگاه او عرض حاجت كنند و از او بخواهند و دعا كنند تا بدين وسيله، حالت روحي و معنوي در ارتباط با خدا اشباع گردد؛ گذشته از آن كه اجر بسيار بر نفس دعا و نيايش مقرر مي فرمايد. نيز اگر خواسته او قابل اجابت و تحقق نبود، چندين برابر آنچه را كه درخواست كرده در دنيا و آخرت به وي اعطا مي فرمايد؛ چنان كه در اين زمينه از حضرات معصومين عليهم السلام روايات مفصلي وارد شده است.[19]

به قول سعدي هر نفسي كه فرو مي رود ممد حياتست و چون برمي آيد مفرح ذات، پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي شكري واجب.

از دست و زبان كه بر آيد

كز عهده شكرش به در آيد

امير مؤ منان در نهج البلاغه مي فرمايد: اگر تمامي روزهاي عمر روزه دار و شب ها به نماز باشيد و تمام دهر را با اين حال بگذرانيد، شكر يكي از نعمت هايي كه خدا براي شما تدارك ديده و بر شما ارزاني داشته را به جا نخواهيد آورد.

فراز سيزدهم

و الحمدلله الذي ركب فينا آلات البسط و جعل لنا ادوات القبض و متعنا بارواح الحيوه و ائبت فينا جوارح الاعمال و غذانا بطيبات الرزق و اغنانا بفضله و اقنانا بمنه. و حمد خدايي راست كه عضلاتي را در بدن ما قرار داده كه توان باز شدن و بسته شدن دارند و ما را به آسايش هاي زندگي متنعم فرموده و به ما جوارحي اعطا كرده كه امور خويش را بدان وسيله انجام دهيم. و به بهترين انواع غذاها بي نياز ساخت و به منت او سرمايه زندگي پيدا كرديم!

شرح:

طبيعت انساني ما چنان است كه آن زمان كه توانگر و ثروتمند هستيم، از فقر و ناداري بي خبريم و در حال سلامت، از بيماري و ناتواني و از نبود هر يك از اعضا و رنج نداشتن عضو بي خبر و ناآگاهيم، ولي يك نابينا مي داند كه چشم را چه قيمتي است و آن كه از نعمت پا يا دست بي نصيب است مي داند كه خداي متعال چه عطاي فوق العاده اي به خلق خود كرامت فرموده است. چه بسا انساني حاضر باشد تمامي ثروت خود را خرج كند، بلكه يكي از قواي از دست رفته خود را بازيابد، بلكه گاهي به اميد بازيافتن آن، همه اموال خود را هزينه كرده و نتيجه اي هم عايد او نمي شود. نيز قابل توجه آن كه تمامي قوا و اعضايي را كه خداوند براي انجام امور واگذار فرموده آن چنان است كه جملگي سازگاري با كرامت انسان دارد، كه يكي از جمله اين كرامت ها قدرت انتخاب بهترين ها و سليقه ممتاز در فراهم آوري احتياجات زندگي است ؛ همانند انتخاب لباس مناسب، و تهيه غذاي خوب و شيوه تناول آن كه به وسيله دست و انگشتان و با تناسب كامل انجام مي گيرد. در نشست و برخاست و انجام ساير امور نيز، انسان با حركات دقيق عضلات و خم و راست شدن جوارح به وسيله مفاصل، ظريف ترين افعال را انجام مي دهد.

هم چنين كشش عصب ها و رباطها، تعداد عضلات و تكه بندي استخوان ها همراه غضروف ها در سر بند هر قطعه از استخوان ها براي آسان سازي و سرعت حركات با كمترين زحمت و فشار، از معجزات فوق العاده ي دستگاه خلقت است كه مي توان جملگي را در اين عبارت خلاصه كرد كه ساختار بدني انسان، آن چنان است كه جميع شرايط براي حفظ كرامت و شؤ ون ممتازه انساني در آن رعايت شده و از اين رو، انسان بر همه جانداران فضيلت و برتري دارد. و همين امر لزوم شكرگزاري و سپاسگزاري از منعم مهربان را ايجاب مي كند.

فراز چهاردهم

ثم امرنا ليختبر طاعتنا و نهانا ليبتلي شكرنا فخالفنا عن طريق امره و ركبنا متون زجره، فلم يبتدرنا بعقوبته و لم يعاجلنا بنقمته، بل تانانا برحمته تكرما و انتظر مراجعتنا برافته حلما. سپس به ما امر فرمود تا اطاعت ما را بيازمايد و از بعض اشيا نهي كرد تا ميزان شكر ما را به بفهماند. و ما امر او را مخالفت نموده و در موارد نهي قدم برداشتيم، ولي از مبادرت به عقوبت ما نفرمود و به رحمت خود با ما رفتار كرد و با حلم بسيار مترقب توبه ماست.

شرح:

اوامر و نواهي الهي، گذشته از آن كه روش زندگي در نظام هستي را به ما مي آموزد، در بردارنده برنامه اي است كه در تكامل انسان سهمي بسيار مهم دارد و اگر ناديده گرفته شوند، باعث خروج از فطرت انساني و ورود تدريجي به طبيعت حيواني مي شود.

اين نهي ها، داراي نقش سومي نيز هست، و آن عبارت است از آزمايشي كه بر سر راه ايشان در مورد اطاعت از خداوند متعال و شكر نعمت هاي او وجود دارد.

در سوره نمل درباره حضرت سليمان آمده است كه ايشان پس از رسيدن به مقام بسيار عالي اي كه از خداي خود خواست رب هب لي ملكا يا ينبغي لاحد متوجه اين نكته گرديد كه اين ها جملگي آزمايشي است كه بر سر راه او گذاشته شده و عرض كرد: هذا من فضلي ربي ليبلوني ااشكرام اكفر: اين فضل الهي نصيب شد تا معلوم شود آيا عبدي شاكر هستم يا كفور.

اين امور زمينه هاي بسيار خطرناكي براي امتحان هستند و بيرون آمدن از عهده آن ها نشان از تكامل روحي و معنوي انسان دارد كه در نظام دستورات و تكاليف الهي پيدا مي شود و در واقع به انسان مي نمايد كه تو كيستي و در كدامين درجه از كمالات انساني قرار داري. البته آزمايش انساني گاهي به وسيله اطاعت و هنگامي در اجتناب از معاصي است و هر دو براي بشري كه متنعم در نعمت هاي الهي است سازنده است. در روايت آمده كه پيامبر گرامي اسلام در كنار اصحاب خود بود.

آن گاه با دست خود خطي كشيد و فرمود: اين راه خداست كه مستقيم است. سپس خطوط ديگري از چپ و راست كشيد و فرمود: و اين راه ها هر كدام راهي است كه يك شيطان بر آن قرار دارد و به سوي آن دعوت مي كند. سپس آيه 153 سوره انعام را قرائت فرمودند.[20] يعني انسان به محض خروج از خط تكليف الهي از مسير عبوديت خارج و در مسلك تابعان شيطان قرار مي گيرد و خود مي فهمد كه كيست و در چه موطن و درجه اي قرار دارد.

امام سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا فرمود: از يك سلسله امور نيز نهي كرد تا شكر ما را بيازمايد؛ چنان كه امام صادق عليه السلام نيز فرمود: شكر النعمه اجتناب المحارم[21] و اين معني روشن است كه نعمت هاي الهي را بايد در بندگي صرف كرد تا اداي حق گردد و اگر - نعوذ بالله - صرف در طغيان و تمرد فرمان او شود، كفران نعمت است و از بي شرمي است كه الطاف او را صرف طغيان نسبت به او نماييم. ما اگر چه هرگز نتوانسته ايم از عهده امتحان برآييم، ولي خداي متعال هرگز ما را به عذاب و مجازات اعمال مبتلا نساخته، بلكه به رافت و رحمت خود همواره از ما درخواست طلب مغفرت و آمرزش فرموده كه نافرماني ها را با همين توبه جبران كنيم.

فراز پانزدهم

و الحمدلله الذي دلنا علي التوبه التي لم نفدها الا من فضله، فلو لم نعتدد من فضله الا بها لقد حسن بلائه عندنا و جل احسانه الينا و جسم فضله علينا. حمد خدايي را سزد كه ما را به بازگشت به سوي خود هدايت فرمود و دستيابي به توبه، فقط به وسيله فضل او ميسور است. و اگر ما به جز توبه ساير نعمت هاي او را به شمار نياوريم، احسان او بر ما تمام است و نعمت و فضلش بزرگ !

شرح:

در آخر فراز بيست و يكم امام عليه السلام فرمود: خداي متعال ما را به عقوبت امور خلاف مبتلا نساخته، بلكه در انتظار برگشت و توبه ما است. در اين فراز نيز امام سجاد عليه السلام راهنمايي به توبه را يكي از كرامت هاي الهي و نشانه بنده پيروي و عطوفت او بر بندگان قرار داده و آن چنان آن را مهم دانسته است كه فرموده: اگر در بين همه نعمت هاي الهي تنها خداي متعال بندگان خود را به آن نعمت مفتخر مي فرمود، براي او كافي و براي احسان او تمام بود.

نكته اين مساله هم پيدا است، زيرا گناه شوم ترين و كثيف ترين آلودگي است كه دامن پاك انسانيت را آلوده كرده و او را از مرتبه ملك بودن به حضيض حيوانيت مي كشاند؛ به طوري كه شايستگي نجات را به تدريج از دست مي دهد و به طور جاويد در عذاب مي ماند و در گستره هستي آن چنان ضايع مي شود كه نه تنها در سراسر نظام آخرتي، بلكه در زندگي دنيايي خود نيز هيچ گونه موفقيت و موقعيت مناسبي پيدا نمي نمايد. لذا تنها توبه است كه چون اكسير اعظمي مي تواند زنگارهاي گناه - كه چهره قلب را تار و ظلماني كرده - زدوده و چهره شفاف روح الهي انسان را از پس مجموعه حجب به طور شفاف و نوراني متجلي كند و او را دوباره به حيات معنوي خود - كه حيات جاويدان انساني است - باز گرداند و مجددا به آمادگي اشراق انوار هدايت بر چهره جان كمك نمايد. لذا از امام باقر عليه السلام منقول است كه فرمود: التائب من الذنب كمن لاذنب له[22] و امير مؤ منان عليه السلام فرمود: لا شفيع انجح من التوبه:[23] هرگز شفيعي موفق تر از توبه نيست.

پس مي توانيم بگوييم قبول توبه از حضرت حق - جل و علا - اعطاي زندگاني دوباره به افرادي است كه همه نعمت هاي خود را از دست داده و در دركات بوالهوسي غرق گرديده اند و در باتلاق ضررها و صدمه هاي فراوان طغيان فرو رفته اند. توبه باعث بازيافت دوباره ايشان است و استعداد حركت به طرف تكامل را براي اينان به ارمغان مي آورد و به همين جهت است كه در قرآن كريم فرموده: ان الله يحب التوابين و ان الله بحب المتطهرين[24] و از ذيل آيه معلوم مي شود كه توبه تطهير از آلودگي ها و ناپاكي هاست و پاكيزگي توبه، در حد طهارت قبل از گناه عصيان است ؛ طهارت توبه طهارت از خباثت باطني و قذارت هاي روحي است.

فما هكذا كانت سنته في التوبه لمن كان قبلنا، لقد وضع عنا ما لا طاقه لنا به، و لم يكلفنا الا وسعا، و لم يجشمنا الا يسرا، و لم يدع لاحد منا حجه و لا عذرا، فالهالك منا من هلك عليه، و السعيد منا من رغب اليه در امت هاي گذشته سنت الهي بر قبول توبه نبود اما منت گذارد و از ما مجازات فوق طاعت را برداشت و تكاليف را در حد وسع و طاقت ما قرار داد و بر ما آسان گرفت، ولي هيچ گونه عذر و بهانه اي را براي ما باقي نگذاشت. و آن كه زيانكار است طغيان گري است كه در هلاكت خود قدم برداشته و خوشبخت آن كه در خط فرمان اوست !

فراز شانزدهم

شرح:

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: بعثت بالحنيفيه السهله السمحه: من به ديني مبعوث شدم كه بسيار آسان و قابل عمل است. سبك قانون گذاري در اين آيين مقدس به گونه اي است كه تكاليف در حد توان انسان مي باشد و انجام دستورات آن ساده و آسان است ؛ مثلا در شبانه روز نماز واجب 17 ركعت است، روزه در سال فقط يك ماه واجب گشته و حج در تمام عمر فقط يكبار لازم است. اين سهولت در تمام احكام مالي و عبادي ديگر نيز ملاحظه گشته كه اگر دقيق ملاحظه كنيم خواهيم ديد كه آيين مقدس اسلام بر هيچ كس سخت و سنگين نمي باشد، بلكه هر فردي بيش از آنچه بر او واجب و يا انجام آن حرام است داراي توان تكليف پذيري است و خداي متعال بر امت اسلامي اين منت را گذارده كه اين آيين مقدس به صورتي سهل در اختيار مردم قرار بگيرد.

در سوره بقره آيه 185 فرمود: يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر.[25]

هم چنين خداوند با امر به توبه: فتوبوا توبه نصوحا از گذشته سياه و آلوده تبهكاران مي گذرد، ولي در امت هاي سابق اين چنين نبوده، زيرا جزاي گنهكاران را جريمه هاي كلان قرار مي داد.

مثلا در آيه 60 سوره نسا فرمود: فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبات احلت لهم: پس به سبب ظلم يهوديان، امور پاكيزه اي را كه بر ايشان حلال كرده بوديم حرام نموديم.

و نيز در آيه 157 اعراف مي فرمايد:

و بضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم: و بار سنگين آن ها را بر زمين گذاشتيم و غل هايي كه بر خود داشتند.

يعني از امت پيامبر اسلام آن سلسله از اموري كه قوم بني اسرائيل را از خيرات منع مي كرد و تمامي آن چيزهايي كه آنان را مقيد مي ساخت و محدود مي كرد برداشته شده است.

در قوم يهود آن گاه كه مجرمان به گناهي آلوده مي شدند، كيفرهاي سختي براي آن ها مقرر مي شد، به طوري كه بسياري از چيزهايي كه براي آن ها حلال بود ممنوع مي شد؛ همانند منع از صيد ماهي كه فقط در روزهاي خاصي مي بايست به صيد ماهي مي پرداختند. اما در اسلام به وسيله توبه كه به معني بازگشت از كارهاي ناسزاي قبلي است، خداي متعال از جرم ما مي گذرد. اين دين يك سلسله تكاليف كه از حدود قدرت و توانايي ما نه تنها خارج نيست، بلكه بسيار كمتر از درجه توانايي ما است بر ما مقرر فرموده و از اين باب عذري براي ما باقي نگذاشته است.

پس اگر فردي به گمراهي افتاد، در روز جزا خواهد فهميد كه تنها مقصر خود اوست و با تمرد از تكاليف آسان، خود را به عذابي اليم مبتلا گردانده است.

فراز هفدهم

و الحمدلله بكل ما حمده به ادني ملائكته اليه، و اكرم خليقته عليه، و ارضي حامديه لديه، حمدا يفضل سآئر الحمد كفضل ربنا علي جميع خلقه. و حمد و سپاس خدا را به تمام آنچه كه مقرب ترين فرشتگان و گرامي ترين خلايق و بهترين ستايشگران سپاس گذارده اند باشد، بلكه حمدي او را سزاست كه نسبت به ساير حمدها همانند نسبت برتري خداي متعال به تمام بندگان باشد.

شرح:

در دعاهاي بسياري به چشم مي خورد كه خداي متعال را بدين صورت حمد مي كنند: الحمدلله الذي يفضل حمد الحامدين حمدا فضلا كثيرا قبل كل احد.

از اين گونه عبارات فهميده مي شود كه حمد فقط تكرار لفظ حمد نيست، زيرا اگر فقط لفظ بود، براي همگان حمد يكسان بود و حمد كسي بر كسي ديگر هرگز برتري نداشت.

پس حمد حالتي است كه از كمال و معرفتي سرچشمه مي گيرد و آن معرفت با جان شخص متحد است. پس نسبت به كمالات افراد و معرفت آنان به جناب حق - جل و علا - حمد و ستايش آنان نيز فرق مي كند و بالاترين حمد فقط از عهده كسي ساخته است كه نزديك ترين افراد خلق نسبت به خالق باشد.

لذا امير مؤ منان عليه السلام در فرازي بلند مي فرمايد كه خداي متعال برتر از حمد هر حامد است: الحمدلله الذي لا يبلغ القائلون و لا يحصي نعمائه العادون.[26] اين بيان خود كاشف از معرفت فوق العاده حضرت امير مؤ منان است كه عظمت و تعالي حق را آن چنان شناخته كه هر ستايشي را كمتر از عظمت و قدرت خداوند متعال دانسته و بر همين اساس فرموده است: لا يبلغ مدحته القائلون.

امام سجاد عليه السلام نيز حمدي را در اين فراز براي حق سزاوار دانسته كه همانند حمد نزديك ترين ملائكه و نزديك ترين خلق الهي به او باشد. از اين فرمايش معلوم مي شود كه معرفت حق براي ملائكه و پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام نسبت به معرفت سايرين، همانند فضيلت حق بر همه خلق است ؛ يعني آنان داراي معرفت كاملي هستند كه بيشتر از آن براي احدي ميسور نيست، زيرا آنان تمام امتياز و كمالات حق را شناخته و بر حسب همان، او را ستايش مي كنند كه آن شناخت به طور دقيق نسبتش مطابق را برتري حق از خلق است. خود اين كلام معجزه آسا، دليل بر عظيم ترين مراتب قرب و معرفت آن امام همام به خداوند متعالي مي باشد.

مسلما حمد آنان سزاوار حضرت رب مي باشد و چون سزاوار حق است، فرق آن با حمد سايرين در حد معرفت آنان به خداي متعال است و فضل آن نسبت به حمد سايرين، همانند فضل خدا نسبت به مخلوقين خود است. صاحب مثنوي مي گويد:

نعمت آرد غفلت و شكر آن تباه

صيد نعمت كن به دام شكر شاه

گر سر هر موي تو گردد زبان

شكرهاي او نيايد در بيان

وقت نعمت شكر حق را دار ياد

تا خدا بر تو كند نعمت زياد

فراز هجدهم

ثم له الحمد مكان كل نعمه له علينا و علي جميع عباده الماضين و الباقين عدد ما احاط به علمه من جميع الاشيا، و مكان كل واحده منها عددها اضعافا مضاعفه ابدا سرمدا الي يوم القيامه. پس حمد در مقابل تمام آن نعمت هايي كه بر ما و تمام بندگان گذشته و آينده اش ارزاني داشته به عدد آنچه او به آن عالم دارا سزاست، بلكه به تعداد هر نعمت، چنين حمدي به طور ابد تا قيامت لازم و حتمي است.

شرح:

لزوم حمد در مقابل نعمت از نظر عقل قطعي و حتمي است و جاي هيچ گونه ترديد و شك و شبهه اي ندارد ولي سؤ ال در آن است كه نعمت هاي مربوط به امتهاي پيشين در ايام گذشته چرا و چگونه براي امتهايي پيشين كه هنوز به وجود نيامده اند ضرورت دارد و شكر را در هر زمان قرار داده است ؟ بر گذشتگان از ما شكر بر نعمت هاي ما لازم بوده و بر گذشته نسبت به گذشتگان ؟!

حال بايد دانست كه نهاد هستي داراي حقيقت واحدي است و ذره ذره موجودات آن از ديگري متاثر هستند. پس اگر در فضاي غير متناهي ميليون ها سال قبل اتفاقي افتاد كه مثلا انبوه توده گازها به صورت منظومه ها و كهكشان ها در آمد، بر امروز تاثيري تمام دارد؛ چنان كه آنچه امروز اتفاق افتد در همان كهكشان ها بي تاثير نيست. به گفته حضرت، علامه طباطبايي رحمه الله: اگر دم ماهي در درياي كارائيب حركتي كند،؛ در جو اثر خواهد گذاشت ؛ چنانكه حركت همان ماهي معلول هزاران هزار علل گذشته و مقارن است كه با فقد هر يك از آن ها، اين حركت هرگز ميسر نخواهد بود. لذا نعمت هاي جاري در گذشته قطعا موثر در نعمت موجود خواهد بود، چنان كه نظم طبيعي عالم و آباداني موجود در امروز، گاهي به جهت آباداني گذشته بوده است همان طور كه آباداني امروز مؤ ثر در آينده است - چون اگر ملاحظه آينده در كار نبود، اين نعمت امروز تحقق پيدا نمي كرد.

پس اگر ما هم اكنون در نعمت به سر مي بريم ؛ مرهون نعمت هاي گذشته جاري در امم سابقه هستيم، چنان كه مرهون نعمت هاي آيندگان نيز مي باشيم و نكته جالب در جريان گذشته و حال و آينده آن است كه استاد عظيم الشان ما حضرت علامه طباطبايي رحمه الله مي فرمود: فضل خدا يك واحد است و علامت آن تاثير و تاثر مجموعه نظام از يكديگر است و ما امرنا الا واحده كلمح بالصبر آنچه از ناحيه ماست، يك واحد است كه به سرعت چشم به هم زدن، بلكه كمتر به وقوع مي پيوندد.

فراز نوزدهم

حمدا لا منتهي لحده، و لا حساب لعدده، و لا مبلغ لغايته و لا انقطاع لامده، حمدا يكون وصله الي طاعته و عفوه، و سببا الي رضوانه، و ذريعه الي مغفرته و طريقا الي جنته، و خفيرا من نقمته. براي خدا حمدي ضروري است كه نه حد، نه عدد، نه مقدار و نه نهايت داشته باشد و آن موجب رسيدن به اطاعت او و موجب عفو و رضوان و وسيله اي براي مغفرت خداي منان و متعال گردد.

شرح:

محدود بودن هر چيز در يكي از اين چهار چيز قابل تصور است: يا در حد ماهوي اوست، بدان معني كه داراي حدي است كه از ساير موجودات ممتاز است، همانند امتياز درخت از حيوان و امتياز آب از آتش.

و گاهي حد شي در تعداد و شمارش آن است كه از عدد خاصي تجاوز نكند. و گاهي داراي مرز خاصي است كه با پيوستن به آن مقصود حاصل شود؛ همانند فردي كه درس مي خواند تا دانشنامه خود را از دانشگاه خاصي اخذ كند و پس از گرفتن دانشنامه تحصيل او به پايان مي رسد، و چهارم آن كه از نظر زمان متناهي است، همانند فصول سال كه ايام بهار سپري مي شود و ايام تابستان مي رسد.

در حقيقت، اين چهار گونه حد آن چنان است كه هيچ موجودي از موجودات عالم از آن خارج نيست، بلكه هر فردي از افراد در خارج به يكي از اين چهارگونه مرز محدود است: يا در ماهيت، يا در عدد، يا در غايت و مقصد، يا در زمان. و اگر حقيقتي يافت شود كه داراي هيچ يك از اين حدود نباشد، او غيرمتناهي است.

امام عليه السلام در اين فراز براي خداي متعال حمدي را لازم ديده كه هيچ يك از اين چهار مرز را نداشته و قهرا غيرمتناهي و بي پايان باشد، اما ضرورت اين چنين حمدي آن است كه حضرت حق، غيرمتناهي با لذات است و قهرا نعمت هاي او نيز چنين است كه فرموده: ان تعدو نعمت الله لا تحصوها.

پس حكم مسلم عقل اين است كه در مقابل ذات بي نهايت و نعمت هاي بي نهايت، شكر بي نهايت ضروري و لازم خواهد بود.

سؤ الي كه در اين جا رخ مي نمايد اين است كه آيا چنين شكري از بندگان قابل تحقق است يا خير؟

جواب آن است كه اگر كسي فهميد كه در مقابل نعم الهي از شكر ناتوان است، به حق بندگي واصل گشته است. در روايتي آمده كه به يكي از انبيا خطاب شد كه شكر خداي خود بگذار، در جواب عرض كرد: چگونه شكر نعم بي پايان گذارم كه عاجزم ؟! جواب آمد كه اين خود شكر من است.

فراز بيستم (آخرين فراز)

و امنا من غضبه، و ظهيرا علي طاعته، و حاجزا عن معصيته و عونا علي تاديه حقه و ظائفه. حمدا نسعد به في السعدا من اوليائه، و نصير به في نظم الشهدا بسيوف اعدائه، انه ولي حميد.

حمدي سزاوار خداي متعال است كه بدان وسيله در امن از غضب او باشم و كمك بر اطاعت من و مانع از معصيت و ياري كننده بر اداي حق و وظايف گردد و نيز ستايشي كه در صف نيك بختان از اوليا قرار گيريم و در نظام شهدا كه به وسيله شمشير دشمنان دين به لقا حق پيوسته اند قرار گيريم كه او ولي و ياري دهنده اي ستوده است.

شرح:

از مجموعه اين چند فقره اخير معلوم مي شود كه از حمد كارهاي بسياري ساخته است و خود موجب آثار متفاوتي خواهد بود. ولي ظاهر آن است كه حمدها با يكديگر فرق دارند، زيرا آن حمدي كه موجب امن از غضب است با آن كه موجب ياري در طاعت و يا مانع از معصيت مي گردد، هر يك داراي زمينه هاي مختلفي خواهد بود.

مثلا كفران نعمت خود موجب خشم خداي متعال است ؛ در قرآن كريم فرموده: و ان كفرتم ان عذابي لشديد، پس آن حمدي كه امن از غضب مي آورد، در ارتباط با شخص خاص در موردي خاص است و آن نعمت به گونه اي است كه سپاسگزاري از آن واجب و قطعي است و كفران آن نعمت موجب خشم خداوند خواهد شد.

پس اگر كسي به شكر نعمت مبادرت ورزيد، از غضب خدا به دور مانده و به عفو الهي پناهنده شده است. و يا اگر انسان در اثر ترك معصيت يا به جا آوردن طاعتي - نعوذ بالله - مغرور شود، اين غرور ابتلا به معصيت را به دنبال مي آورد، ولي اگر قدرت بر انجام طاعت و دوري از عصيان را از خداي متعال ديد و او را شكر كرد، اين حمد مانع از معصيت مي شود توفيق اداي وظيفه و اطاعت بيشتر را براي او حاصل به همراه مي آورد.

گاه ممكن است شخص به مصيبت عظيمي مبتلا گردد، ولي صبر كرده و همواره از ناسپاسي و ناشكري خودداري كند، يا با تسليم و رضاي خود آرامش خود را حفظ سازد، در اين صورت است كه او به وادي سعدا و نيك بختان تشرف پيدا كرده و از اوليا و صالحين شده است و همين طور اگر در سلك مجاهدين في سبيل الله قرار گرفت و در ميدان هاي جنگ و دفاع از حريم مقدس اسلام دل بر كف نهاد و جنگيد و در اين جهاد و غلبه بر هواي نفس پيوسته از خداي خود تشكر و قدرداني كرد و از او ممنون بود كه او را در اين مرحله ياري فرموده، قطعا خداوند او را در زمره فداكاران و شهدا محسوب مي نمايد.

……………………….

[18] . تين، 4.

[19] . مشتاقان مي توانند در اين زمينه به كتاب نفيس عده الداعي تاءليف مرحوم ابن فهد حلي مراجعه فرمايند.

[20] . متن روايت از الميزان ج 7 - ذيل آيه 153 از سوره انعام، عن ابن مسعود، قال: خط رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم خطا بيده ثم قال: هذا سبيل الله مستقيما ثم خط خطوطا عن يمين ذلك الخط و عن شماله ثم قال: و هذه السبل ليس منها سبيل الا عليه شيطان يدعو اليه ثم قراء: و ان هذا صراطي مستقيم فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله. قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم: بگو اين بندگان من كه بر خود ظلم كرده ايد، از رحمت الهي ماءيوس نباشيد! خداوند همه گناهان را مي آمرزد، به درستي كه او پوشاننده گناه و مهربان است.

[21] . اصول كافي، ج 2، ص 95.

[22] . امام باقر عليه السلام فرمود: كسي كه از گناه خود توبه مي كند همانند كسي است كه گناه نكرده. اصول كافي، ج 2، ص 435.

[23] . امير عليه السلام فرمود: شفيعي كارسازتر از توبه نيست. بحار الانوار، ج 6، ص 19.

[24] . خداوند توبه كاران را دوست دارد.

[25] . بقره 185: خداوند براي شما سهولت را خواسته است و نخواسته است بر شما سخت بگيرد.

[26] . حضرت امير عليه السلام فرمود: مداحان و گويندگان نمي توانند مدح او را (آن چنان كه شايسته او است ) برسانند و شمارش گران نمي توانند نعمت هاي او را به شماره آورند. نهج البلاغه، خطبه اول.


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 104

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • پیام تسلیت
  • اخلاق بد...
  • شروع دوباره...
  • قسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری
  • دعای ​ماه رجب
  • حلول ماه رجب مبارک
  • فضلیت ماه رجب
  • حدیث ماه رجب
  • سخن مقام معظم رهبری درباره ماه رجب
  • ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
  • روز پدر مبارک
  • اعتکاف
  • جلسه ائمه جماعات با حجت الاسلام والمسلمین صالحی
  • دیدارحجت الاسلام والمسلمین جناب آقا ی صالحی مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان کردستان با امام جمعه شهرستان بیجار
  • زیارت حضرت زینب (سلام الله علیها)
  • جلسه اخلاق
  • حضورطلاب درنشست دراولین مجمع بسیج شهرستان بجار
  • عید مبعث مبارک
  • حدیث روز...
  • جشن میلاد مولود کعبه
  • کرسی آزاد اندیشی
  • بازدید دبیرستان معارف صدرا
  • شرکت در مسابقات آنلاین
  • روز معلم
  • دیدار با آیت الله حسینی شاهردی
  • نیکی ...
  • نیمه شعبان
  • ​همایش سبک زندگی اسلامی
  • نمایشگاه کتاب
  • همایش دانش آموختگان
  • شرح خطبه شقشقیه
  • آزمون سطح 3
  • شرح دعای افتتاح
  • خبر مدرسه
    • برگزاری دوره
    • جز خوانی قرآن کریم
  • کنترل گناه
ذکر روزهای هفته

اوقات شرعی

دانشنامه عاشورا

صوت

رتبه

    آمار

    • امروز: 39
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 133
    • 1 ماه قبل: 5260
    • کل بازدیدها: 69208
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس