اولین هلوکاست ، یهودیان بنیان گذاران انسان سوزی...
هولوکاست از دو واژه یونانی “Holos” به معنی “همه” و “Kaustos” در بعضی از متون به جای واژه Kaustos از واژه Kaiein استفاده شده است؛ به معنی سوزاندن و نابود کردن ترکیب یافته است. این واژه روی هم رفته به معنی همه سوزی است و در اصطلاح از آن به قربانی و یا قربانی بزرگ یاد میشود.
هالوکاست چیست؟
صهیونیستهای اسرائیل ناگهان ادعا کردند هیتلر شش میلیون یهودی را در جنگ جهانی دوم قربانی آتش انتقام خویش کرده. آنان میگفتند در اردوگاه معروف آشوویتس، هیتلر شش میلیون یهودی را با گاز زیکلون ب خفه کرده و بعد در کوره سوزانده است. تندروتر ها هم مدعی اند که در همین اردوگاه یهودیها را زنده زنده در کوره میسوزاندند. البته همه این شواهد وجود داشت. هم گاز زیکلون ب و هم کوره هایی بزرگ ( که البته مورد استفاده اش معلوم نیست) همگی در آشوویتس وجود داشتند. البته میتوانیم بگوییم که اگر هیتلر تمام جنگ را مشغول یهودی سوزی بوده فقط میتوانسته حدود ۵۰ هزار یهودی را بسوزاند.
تاریخچه یهود
نژاد این قوم به حضرت ابراهیم(ع) باز میگردد. وقتی حضرت ابراهیم(ع) با نمرود درگیر میشوند و ایشان را به «بابل»، یعنی غرب دجله، تبعید میکنند آن حضرت در یک فعالیت تبلیغی سیّار ابتدا به شمال عراق به سمت ترکیه میروند و بعداز آن به سمت فلسطین حرکت کرده و در ادامه راه به مصر و حجاز میروند و مجدداً به منطقة فلسطین باز میگردند و در همان جا مستقر میشوند.
در اینجا ایشان از خداوند متعال درخواست فرزند میکنند و خداوند به ایشان «اسماعیل» و «اسحاق» را عنایت میفرماید. آن حضرت، اسماعیل(ع) را به فرمان خدا به مکّه، در کنار خانه خدا، منتقل میکنند. امّا فرزند دیگرشان، اسحاق، در فلسطین باقی میماند و خداوند متعال فرزندی به نام «یعقوب» به او عطا میکند.
نام دیگر حضرت یعقوب(ع) «اسرائیل» است. در مورد معنای اسرائیل به زبان عبری و سریانی اختلاف است، ولی در روایات ما این کلمه «عبدالله» معنا شده است.
خداوند به حضرت یعقوب(ع) دوازده پسر عطا میفرماید و این دوازده پسر همان ابنای اسرائیل یا «بنی اسرائیل» هستند که یکی از ایشان یوسف است و دیگران، برادران او یعنی بنیامین، یهودا و … که در طول تاریخ فرزندان و نوههای این بنی اسرائیل نژاد «یهود» را تشکیل میدهند. بنابراین نژاد یهود به حضرت یعقوب(ع) و ابراهیم(ع) باز میگردد و بنی اسرائیل پسر عموهای بنی هاشم و اجداد اولیه شان هستند و به همین دلیل در دین اسلام از اسحاق به عنوان آبای پیامبر یاد میشود؛ چون حضرت اسحاق(ع) عموی اجداد پیامبر است و در عربی از عمو هم به عنوان «أب» یاد میشود.
امّا مذهب یهود طبق ادعای خودشان، دین حضرت موسی(ع) است. ما وقتی نژاد این قوم را بررسی میکنیم باید نظری بر گردش مکانی نژاد این قوم نیز داشته باشیم؛ این قوم ابتدا در فلسطین بودند، در زمان حکومت حضرت یوسف(ع) در مصر، این خانواده یا مجموعه ای که برای گرفتن گندم به مصر آمده بودند توسط حضرت یوسف(ع) شناسایی میشوند و همة ایشان به مصر میآیند و در مصر میمانند. در مصر، ایشان، تبدیل به خاندان حکومتی میگردند؛ چون در مصر حضرت یوسف(ع) به حکومت میرسند و فرعون مصر میشوند. بنابراین جایگاهی در آن منطقه پیدا میکنند که بعداز حضرت یوسف(ع) این جایگاه را از دست میدهند ولی تا زمان حضرت موسی(ع) آنها همچنان ساکن در مصر باقی میمانند. حضرت موسی(ع) این مجموعه را که در آن زمان گسترش پیدا کرده بودند، به صحرای سینا منتقل میکنند و وقتی از صحرای سینا باز میگردند تا وارد فلسطین شوند، وارد فلسطین نمیشوند.
پایة دین یهود همان دین حضرت ابراهیم(ع) و بعد حضرت اسحاق(ع) و یعقوب(ع) است. وقتی هم به مصر میآیند تا زمان حضرت موسی(ع) نیز همان دین را حفظ میکنند. حضرت موسی(ع) تعالیمی با بیان جدید، که کاملاً نسبت به قبل متفاوت بوده، به ایشان .آموزش میدهد و تعالیم آن حضرت پایة مکتب ایشان است .
پیامبران یا قربانیان یهودیان
یهودیان پیامبران زیادی داشته اند ازجمله ( حضرات: موسی، نوح، ابراهیم، یوسف، یعقوب، سلیمان، یونس، ایوب، لیاس و خضر).
پیامبرکشی بنی اسرائیل حتی به زمان حضرت موسی (ع) نیز برمی گردد. گرچه نتوانستند حضرت موسی و هارون را بکشند اما به صراحت نقل تورات، تصمیم کشتن آن دو بزگوار را داشتند، تورات مینویسد:
(… و جمیع بنی اسرائیل بر موسی و هارون هم همه کردند، گفتند که باید ایشان (موسی و هارون) را سنگسار کنیم). (سفر اعداد باب ۱۴ ش۲)
خداوند میگوید چرا با من مخاصمه مینمایید، جمیع شما بر من عاصی شده اید، شمشیر شما مثل شیر درنده، انبیاء شما را هلاک کرده است.( کتاب ارمیاء نبی باب ۲ ش۱۹)
از جمله پیامبرانی که کشته شدند حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی (ع) بودند این دو پیامبر الهی فقط به دلیل منع یهود از اعمال زشت و غیرانسانی سزاوار مرگ شدند. همان گونه که قصد داشتند حضرت هارون جانشین حضرت موسی در غیاب موسی (ع) را به قتل برسانند و برای کشتن حضرت عیسی (ع) چوبههای دار را نصب نمودند.
و چه جنایتی بزرگتر از این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را شهید کردند! (پس از فتح خیبر، همسر «سلام بن اشکم » غذای سمی برای پیامبر آورد که پیامبر اکرم مدتی بعد به علت همان سمی که از غذا وارد بدن شریف شان شده بود جان به جان آفرین تسلیم کردند.
صهیونیسم
اگر چه واژهی صهیونیسم برگرفته از نام کوهی است که در قدس شریف قرار دارد ودر گذشته نه چندان دور تلاش هایی صورت گرفت تا نام صهیون نخست به بیت المقدس و سپس به سر تا سر فلسطین اطلاق گردد و بعدا نیز به یک جنبش سیاسی که هدف آن تحقق اندیشه سیاسی بر پایی دولت مستقلی برای یهودیان تبدیل شد و به گفتهی تئودور هرتسل در اولین کنگره یهود که در سال ۱۸۹۷ میلادی برگزار شده بود صهیونیسم را در واقع حرکت ملت یهود برای رسیدن به فلسطین دانسته بود . و قبل از او نیز “ناتان پیرنیوم ” این واژه را بکار برده بود .اما برخی بر این باورند که نوع حرکت وتلاش این گروه ،با آن دسته از یهودیانی که در طول تاریخ به قتل و جنایت و زیر پا گذاشتن فرامین حضرت موسی (ع)پرداخته و همواره در مورد سرزنش انبیاء زمان خود موضع گرفته و اقدامات غیرانسانی انجام میداده اند، یکسان بوده است و لذا شاید تا قبل از سا ل ۱۸۹۰ که “پیرنیوم” و پس از آن “هرتزل” واژهی صهیونیسم را بکار بردند ،نمی توانستیم واژهی مناسبی برای آن بیابیم ، چرا که معتقدیم بین یهودیان موحد و خداپرست و طایفه قاتل و غاصب و جنایتکار این قوم تفاوتها یی اساسی وجود دارد.
اولین هولوکاست
«ذونواس» آخرین پادشاه حمیر قبیله ای معروف در یمن به آئین یهود درآمد و قبیله حمیر نیز از وی پیروی کرده و به دین یهود گرویدند.
بعد از مدتی به او خبر دادند که گروهی از مردم در سرزمین نجران شمال یمن هنوز به آئین مسیحی هستند. هم مسلکان و اطرافیان ذونواس او را تحریک کردند که مردم نجران را مجبور به پذیرش آئین یهود کند. او به سوی نجران لشکرکشی کرد و مردمان آنجا را جمع کرده ، اصرار نمود که آئین یهود را پذیرا شوند. ولی آنان مردم نجران خودداری کرده و حاضر شدند به شهادت برسند ولی از دین خود دست نکشند.
ذونواس دستور داد خندق و گودال عظیمی کندند و هیزم در آن ریخته و آتش زدند. گروهی از مردم نجران را زنده زنده در آتش سوزاندند و گروهی را با شمشیر مثله و قطعه قطعه کردند به طوریکه عدد کشته شدگان به بیست هزار نفر رسید.
وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْبرُُوجِ، وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ، وَ شَاهِدٍ وَ مَشهُْودٍ، قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُودِ، النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ، إِذْ هُمْ عَلَیهَْا قُعُودٌ، وَ هُمْ عَلیَ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُُودٌ، وَ مَا نَقَمُواْ مِنهُْمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ
ترجمه تفسیر المیزان: سوگند به آسمان دارای برجهای بسیار، و به روز موعود، و به همه بینندگان آن روز و به خود آن روز که مشهود همه میشود، که هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مؤمنین چاله هایی پر از آتش میساختند، آتشی که برای گیراندنش وسیله ای درست کرده بودند، در حالی که خودشان برای تماشای ناله و جان دادن و سوختن مؤمنین بر لبه آن آتش مینشستند،و خود نظاره گر جنایتی بودند که بر مؤمنین روا میداشتند، در حالی که هیچ نقطه ضعفی و تقصیری از مؤمنین سراغ نداشتند بجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند.
دشمنی تاریخی یهود با اسلام
در مدینه منوره پیامبر (ص) پیمان صلحی را با یهود برقرار نمود، اما آنان آن پیمان را بیش از یکبار نقض کردند، و [طایفة یهودی] «بنی قین قاع» به زن مسلمان محجبه ای تجاوز کردند و [طایفه یهودی دیگر] «بنی نظیر» نقشة قتل پیامبر (ص) را کشیدند و [طایفة] «بنی قریظه» در جنگ «احزاب» با پیوستن به گروهها علیه پیامبر (ص) به جنگ پرداختند. در نتیجه پیامبر اکرم (ص) پس از این هجوم و مواجهة رویارو و برتری طلبی و آشوب و خدعه و دسیسه، راهی جز مبارزه با یهود و تبعیدشان از مدینه منوره نیافت تا بدین وسیله مسلمانان از دست آنان آرامش یابند
یهود شکست خورده در «خیبر» گرد آمدند و کینه و حسد در دلهای ساکنان آن منطقه انباشته شد و به تحریک اعراب علیه مسلمین و تقویت حرکت نفاق پرداختند، آنچنان که زنی یهودی به مسموم نمودن پیامبر اکرم (ص) از طریق گوشت گوسفند کباب شده که در آن سم وارد شده بود، دست زد.
اسناد تاریخی دوران حکومت پیامبر(ص) نشان میدهد که تعدادی از یهودیان اطراف مدینه، پس از پیروزیهای سپاه اسلام بر آنان، از روی لجاجت حاضر شدند بمیرند و مسلمان نشوند که تعدادی از آنان به خاطر کارشکنیها و نقض پیمان ها، مجازات شدند و بسیاری نیز به عنوان یهودیان اهل ذمه، تحت حکومت اسلام به زندگی خود ادامه دادند. البته عده زیادی از یهودیان خیبر و بنی قریظه نیز، به خیل مسلمانان پیوستند. به روشنی درمی یابیم که یهودیانی که به اسلام ایمان آوردند کمتر از ده نفر بودند و در واقع اغلب یهودیانی که به مسلمانان پیوستند یهودیان مسلمان نمایی بودند که از آن پس، دشمنی خود را با اسلام با نقاب نفاق آغاز کردند و نقش مخرب خود را با آزادی کامل در جامعه اسلامی ایفا نمودند. یهودی زاده ای که با انواع کینهها و انتقام جوییها به ظاهر مسلمان میشود و تظاهر به دینداری میکند و در میان مسلمین نفوذ مینماید، خطرناک است زیرا میتواند به نام یک مسلمان از همه حقوق اسلامی برخوردار شده، با سیاست نفوذ و ضربه، انواع جاسوسیها را تحقق بخشد، در پستهای کلیدی نفوذ کند و در فرصتهای مناسب ضربههای کاری خود را وارد سازد. این یهودی زادگان مسلمان نما در مدینه به دوستان قدیمی خود یعنی منافقان پس از فتح مکه و منافقان مهاجر پیوستند تا با یاری یکدیگر ضربات مهلکی بر پیکره نظام نوپای پیامبر(ص) وارد آورند. البته دوستی آنان با منافقان مهاجر قدیمیتر و مستحکمتر بود زیرا منافقان مهاجر به سفارش آنان به مسلمانان کم تعداد سالهای اول بعثت پیوسته بودند تا در فرصتهای مناسب توطئههای خود را علیه اسلام اجرا کنند.
آخرین هولوکاست
اکنون فرزندان اصحاب اخدود بر سر کودکان، زنان و مردمان مظلوم غزه آتش سلاحهای مدرن را میریزند و همان میکنند که پدرانشان بر سر مردمان سرزمین نجران آوردند. غافل از آنکه خداوند سرنوشت آنان را در قرآن کریم چنین میفرماید:
و هلاک شدند ستمگرانی که برای سوزاندن مومنین چاله هایی پر از آتش میساختند. آتشی که پر از هیزم بود. در حالیکه خودشان برای تماشای ناله و جان دادن و سوختن مومنین بر لبه آن آتش مینشستند و خود نظاره گر جنایتی بودند که بر مومنین روا میداشتند. در حالی که هیچ تقصیری از مومنین سراغ نداشتند بجز اینکه به خدا ایمان آورده بودند و خداوند عزیز و حمید که آسمانها و زمین از آن اوست در کمین آنهاست و محققاً این ستمگران و همه ستمگران روزگار که مومنین و مومنات را گرفتار میکنند و از کرده خود پشیمان هم نمیشوند، عذاب جهنم در پیش دارند آن هم عذابی سوزاننده است.
استفاده صهیونیستها از انواع مختلف سلاحهای ممنوعه و مخرب در حملات خود به مردم غزه، بمبهای فسفری با دو عامل تشعشع شدید سوزاننده و دمای بالای ناشی از سوختن فسفر که برای رسیدن به دمای سوختن و مشتعل شدن از حجم وسیعی از اکسیژن استفاده میکند، از علل تاثیر مخرب این گونه بمبها و سلاحها بشمار میرود و رژیم صهیونیستی نیز در حملات خود بر علیه فلسطینیان از آن بهره برده است.
اکسید فسفر و تشعشعات سوزان این ماده در دقایق اولیه بمباران و یا انفجار فسفری از دمای بالایی برخوردار است و میتواند با نشستن بر دست و صورت مردم عادی و کودکان موجب سوختگیهای شدیدی شود به گونه ای که پوشش افراد در اثر سوختگی شدید با پوست تن افراد یکی شده و جداکردن لباس آنها جهت درمان را با چالش و مشکلی جدی مواجه میکند.
اکسید فسفر با فرمول “p۲o۵” و ترکیبات ویژه این ماده که بسیاری از آنها در آزمایشگاههای صهیونیستها ساخته شده، در صورت راه یافتن به ساختار داخلی بدن انسان در ترکیب با آب و مواد داخلی بدن تولید اسید کرده و در مرحله اول بینایی و در مراحل بعد کلیه، ریهها و سایر ساختار داخلی بدن را با اختلال و صدمات بسیار جدی همراه میکند.
یکهزار و ۴۵۰ شهید، پنج هزار و ۵۰۰ نفر زخمی و سه میلیارد دلار آسیب به ساختارهای زیربنایی، دستاورد جنگی ۲۲روزه بودکه با حمله به غزه آغاز شد و باحلقه محاصره هر روز تنگ و تنگتر میشود تا مسمانان این خاک نتوانند حتی بازسازی مناطق جنگ زده شان را نظاره گر باشند.
جنگ ۲۲ روزه اسرائیل با مردم فلسطین اشغالی آن قدر ناجوانمردانه بود که نهادهای بین المللی را نیز به واکنش واداشت. سازمان ملل نیز رسما کمیته ای را با عنوان “کمیته حقیقت یاب” مامور رسیدگی به جنایات جنگی اسرائیل کرد.
ابوالفضل کاهه
کارشناس ارشد علوم سیاسی
منابع :
ـ گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب- تاریخ یهود با تأکید بر قرآن و روایات http://mouood.org
ـ دکتر مجید گودرزی همان
ـ http://www.tebyan.net-برادرزادگان یوزارسیف
ـ ترجمه تفسیر المیزان - سوره بروج ایات ۱ تا ۸
ـ http://fa.wikipedia.org-اخدود نجران
ـ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
ـ آیات ۴-۱۰ سوره بروج
منابع : تفاسیر طبری، نمونه و المیزان
ـ ترجمه قرآن استاد بهاءالدین خرمشاهی
ـ جاثیه/۱۶
ـ مائده/۴۴
ـ مائده/۷۰
ـ توبه/۳۰ و ۳۱
علیه و آله ر. ک: محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام ـ صلّی الله - مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه -تهران، چاپ ۱۳۶۶، ص ۲۳۴ و ۲۳۵
ـ تاریخ یعقوبی، ج ۲،از ص ۴۹ تا ۵۷
ـ اسلام ، ص ۲۳۰ تا ۲۴۰ -تاریخ پیامبر
ـ بحوث فی الملل و النحل، ج ۱، ص ۷۷ تا ۱۰۵
ـ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۷۹ تا ۵۵۲ و هم چنین ج ۳، ص ۲۱
ـ مائده/۵۱
ـ مهردادیزار عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) در گفتگو با فارس
بدونه شرح...
حدیث روز
پيامبر صلي الله عليه و آله : اَبَى اللّه ُ لِصاحِبِ الْخُلْقِ السَّيِّى ءِ بِالتَّوبَةِ. فَقيلَ: يا رَسول اللّه ِ، وَ كَيْفَذلِكَ؟ قالَ: لاَِنـَّهُ اِذا تابَ مِنْ ذَنـْبٍ وَقَعَ فى اَعْظَمَ مِنَ الذَّنـْبِ الّذى تابَ مِنْهُ؛
خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند:چون هرگاه از گناهى توبه كند در ورطه گناهى بدتر از آن كه توبه كرده است مى افتد.
[بحارالأنوار، ج ۷۳، ص ۲۹۹، ح ۱۲]